راننده ی لوچ
دو مرد رند سوار اتوبوس واحد شدند. وقتی دیدند راننده لوچ است با خود گفتند هنگام پیاده شدن یک بلیط به راننده میدهیم و او که لوچ است حتما دو تا میبیند. با این تصور هنگام پیاده شدن یک بلیط به راننده دادند. راننده با خونسردی گفت ببخشید اقایون اینها که دو تا بلیط است اما شما چهار نفرید .
رب جان
دو گوجه فرنگی از خیابان عبور میکردند . ماشین یکی از انها را زیر گرفته و له کرد. دوستش برای اینکه او را دلداری بذهد گفت چیزی نشد رب جان پاشو بریم.
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط parinaz
آخرین مطالب